نوشته شده توسط : آرزو

 

سلام

 همه می دونیم مادر چقدر بچه اش رو دوست داره و حاضر بجای

 بچه اش قربانی بشه.

اما گاهی اوقات چیز عجیبی دیده می شه که خیلی ها دادشون

می ره هوا که این چه کاری ؟

تا حالا دیدید که گاهی مادر نوازدش رو بغل می کنه و با تمام وجودش

فشارش می ده ؟؟!

آره نوازد دردش می گیره و صداش بلند می شه، گریه سر می ده .

قصه چیه ؟!!

مادر اونقدر بچه اش رو دوست داره که می خواد گریه کنه؟

 آره از گریه بچه مادر لذت می بره و نوزاد رو غرق در بوسه می کنه .

آخه می فهمه که نوزادش درد رو حس می کنه.حس می کنه وجود مادر رو

یعنی حس هاش فعال ، یا به نوعی شاخک هاش  تیز .

اما وقتی اون نوزاد بزرگ می شه این بار هم مادر فشارش می ده

با همون حس با همون قدرت و شاید هم بیشتر .

ولی بچه گریه نمی کنه؛  چرا ،دردش می گیره ولی گریه سر نمی ده

چون بوسه آخر فشار می فهمه ولی وقتی نوزاد بود نمی فهمید.

 حالا می دونه مادر از رو علاقه فشارش می ده

آدما همون حکم نوزاد رو دارن اما تو جسمی بزرگتر  و خدا حکم اون مادر .

اما تفاوت می دونید چیه؟ این که خدا بیشتر از مادر بنده اش رو دوست داره

آره همیشه ناله می زنیم از این که خدا ما رو نمی بینه .

می گیم چرا این همه زجرمون می ده .

چرا صدای ما که آسمون رو  پر کرده نمی شنوه .

اما خدا دوستمون داره که تو بغلش نگه داشته که اینقدر محکم

فشارمون می ده ؛ که حسش کنیم و به همین دلیل که می خواد

صداش بزنیم این دردها باعث بزرگی روحمون می شه و وقتی بزرگ

شدیم این بار همه ی  اون مشکلات هست منتها ما دیگه داد نمی زنیم

چون هم بزرگ شدیم هم تحملمون بالا رفته .

و می دونیم آخرش یک بوسه هست ....

 



:: بازدید از این مطلب : 231
|
امتیاز مطلب : 89
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
تاریخ انتشار : 18 / 5 / 1389 | نظرات ()