ستایش
مشتاقهایی هستند که می سوزند و با صمیمیت و درد و رنج می پرسند ، چه کنیم که برای خدا باشیم ...؟
چگونه در خودمان عشق وایمان بسازیم ...؟
از کجا و با چه وسیله ای میتوانیم حرکتها را و محرکها را کنترل کنیم ...؟
و از را ه نزدیک به مقصد برسیم ...؟
اینها خیال میکنندکه باید در خودشان عشقی بسازند . و یا حرکتی ایجاد کنند غافل از اینکه اینهمه را دارن . تمامی وجودشان سوز و شور است . تمامی وجودشان حرکت است . مگر از صبح تا شام بی کار هستند ؟ و مگر اینهمه رنج و کار ، بدون عشق و نیرویی جوشنده امکان دارد ....؟
ما عاشق آفریده شده ایم . و نه تنها عشق که حرکت را ، که فعالیت را با خود داریم .
ما عاشق آفریده شده ایم .
عشق را داریم .ولی معشوقهامان را انتخاب می کنیم . عشق همیشه هست . آنچه که جابجا می شود معشوقها و محبوبها هستند . در فاصله تولد تا مرگ ، عشق همیشه جاری است. و حرکت همیشه بر پاست . ما نمی توانیم از آنها جدا شویم که اینها در ساخت ما ،در ترکیب ما حضور دارند . ما تنها می توانیم معشوقهامان را با یکدیگر مقایسه کنیم و با این دو مقایسه ، عشقهامان را رهبری کنیم و معشوقهامان را انتخاب نمائیم .
ما گذشته از عشق و سوزمان با فکر و شعور و با سنجش و مقایسه هم همراه هستیم . تا هنگامی که فقط از همان عشق و همان حرکتمان استفاده می کنیم و تسلیم عشق و شورمان هستیم و دنبال هوسمان می گردیم ، ناچار به بحرانها و درگیریها ی درونی مبتلا می شویم .
در برابر سوالهایی که مثل کنه میچسبند ، عاجز و ناتوان میمانیم که چرا دنبال این رفتی ؟ و چرا از میان همه این را برداشتی و چرا خودت را تسلیم کردی ؟
:: بازدید از این مطلب : 233
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27